مهمانی خدا

گفت: برای مهمانی آماده ای؟  

گفتم: کدام مهمانی؟ از چی صحبت میکنی؟ 

 گفت: منظورم ماه رمضانه  

گفتم: این چه مهمانی است که پذیرایی آن نخوردن و نیاشامیدنه؟  

گفت: مهمانی از نوع دیگر است و پذیرایی آن هم از نوعی دیگر!  

(خوردن غذای جسم است و امساک غذای جان) 

 گفتم: آیا ما هم به مهمانی دعوت شدیم؟ 

 گفت: دعوت عمومیه هلال رمضان که در افق دیده شد کارت دعوتی است  

که به همه داده شده است .

هلال پیک خداست.

واحه ای در لحظه

به سراغ من اگر می ایید
پشت هیچستانم
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصدهایی است
 که خبر می آرند از گل واشده دورترین بوته خک
روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سرتپه معراج شقایق رفتند
 پشت هیچستان چتر خواهش باز است
 تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا می اید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگرمی ایید
 نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من

زندگی

زندگی دفتری از خاطره هاست یک نفر در دل شب یک نفر در دل خاک

یک نفر همدم دوستی هاست یک نفر همسفر سختی هاست

چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ما همه همسفریم .

خدمات وبلاگ نویسان جوان             www.bahar20.sub.ir

چند سوال جالب

 چرا کسی جواب نمی ده ؟؟؟

 ها چی شده؟؟؟

 باشه خودم جواب ها رو می نویسم :

 جواب سوال اول :

 وسط زمین همین جایی است که من نشستم.

 می گی چرا ؟

 قبول نداری پاشو زرع کن !!!

 جواب سوال دوم :

 ستاره های آسمون به اندازهی مو های یه الاغ (بلا نسبت شما ) است .

 می گی چرا ؟

 قبول نداری پاشو بشمار !!!

 جواب سوال سوم :

 خدا تو کتابش خبر داده وقتی موسی و قومشو ورداشت از مصر ببره فرعون

 دنبالش اومد تا رسید لب دریا موسی عصا شو زد زمین و آبا پس رفتند دریا

 به قدرت خدا از گرمی آفتاب خشک شد پس اون زمینی که یه دفعه رنگ

 آفتاب رو دیده همین زمینه .

 می گی چرا ؟

 پاشو قرآن رو بخون !!!

 جواب سوال چهارم :

 اون چهار جوندار بی پدر مادر یکی آدم است یکی حوا است یکی

 عصای موسی که اژدها شد و اون قوچی که از آسمون اومد و

 به جای اسماعیل قربونی شد.

 جواب سوال پنجم :

 اونی که روش شیرینه توش تلخه این دنیاست که چند روزی خوشی و

 آخرش مرگه .

 و جواب سوال آخر :

 اونی که روش تلخه روش شیرینه ثواب آخرته که تو این دنیا چند روزی

 سخت می گذره اما تو آخرت همش راحتی .

 

نشانی

 خانه ی دوست کجاست ؟

 درفلق بود که پرسید سوار

 آسمان مکثی کرد

 رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید

 و به راهی نشان داد سپیداری گفت :

 نرسیده به درخت کوچه باغی ست که از خواب خدا سبزتر است

 و در آن عشق به اندازه ی پر های صداقت آبی ست

 میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می آورد

 به سمت گل تنهایی می پیچی

 دو قدم مانده به گل

 پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی

 و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد

 در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی

 کودکی می بینی رفته از کاج بلندی بالا

 جوجه بردارد از لانه ی نور

 و از او می پرسی

 خانه ی دوست کجاست ؟

کلام زرین

 بالا تر از همه چیز این است خودمان صادق باشیم.(ویلیام شکسپیر)

 دوست داشتن کسی که لایق محبت نیست اسراف محبت است.

 (دکتر علی شریعتی)

 عشق عینک سبزی است که انسان با آن کاه راینجه می بیند.(مارک تواین)

  مادرشاهکار طبیعت است.(گوته)

 وجدان صدای خداست.(لامارتین)

 برای تربیت اراده بهترین زمان جوانی است.(فیثاغورث)

 

 

 

چندسوال جالب

 وسط زمین کجاست ؟

 ستاره های آسمون چند تاست ؟

 کدوم زمینه که یه دفه رنگ آفتاب رو دیده ؟

 چهار جوندار بی پدر و مادر کدومان ؟

 اون چیه که روش شیرینه توش تلخه ؟

 اون چیه که روش تلخه توش شیرینه ؟

 ( هرکی جواب رو می دونه توقسمت درج نظر بنویسه و من به اسم خودش

 تو وب لاگ می نویسم )